کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : مرضیه عاطفی     نوع شعر : مرثیه     وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن     قالب شعر : غزل    

کـربلا دشتِ بلا خـوانـده و نامـیده شده            دلم از داغِ علی خون شده! رنجیده شده

قـامتِ تـازه جـوانم شده با خـاک؛ یکی            جـای جـایِ بـدنـش رفـته و سائـیـده شد


نـیـزه‌هـا آب نـداده پــسـرم را کـشـتـنـد            با لب تشنه به خون خفته و غلتیده شده

روی پیـشانی‌اش افتاده چه ردّ شمـشیر            لبش از فرطِ عطش خشک و چروکیده شده

گلِ لیلا شده پرپر، چه به هم ریخته است            نه که با دست! که با تیر و کمان چیده شده

می‌گذارم نگران! صورتِ خود را با اشک            به روی صورتِ زیبایِ خـراشـیده شده

شیـشۀ عمر علی اکبرِ من خورد زمین            کمرم خم شده و... وای چه پاشیده شده

می‌بـرم بـیـنِ عـبا دار و نـدارِ خـود را            با همان دست که یخ کرده و لرزیده شده!

: امتیاز

زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : روح الله قناعتیان نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

یـادگـار از  نـفَـسِ پـاک پـیـمـبـر دارم            ذوالفـقـار دو دمِ حـضرت حـیدر دارم

با تو از نکـهت سیـبی، ازلی لـبـریزم            در دلــم، رایـحـۀ یــاسـی مــادر دارم


شاهِ شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان            سر خوشم شادم از این که علی اکبر دارم

من علی اکبری‌ام، حیدری‌ام، مادری‌ام            شادکـامـم که سه تا شعـبۀ کـوثر دارم

گرچه دستان من از شیر جمل کوتاه است            شـاه‌زاده پـسـری، جـای بـرادر، دارم

در قد و قامت رعنای تو هفتده رکعت            احمد و فاطمه و حـضرت حیدر دارم

حـاجی کعـبۀ چـشـمان سـیـاهت شده‌ام            این چه حالی‌ست که در لحظۀ آخر دارم

عاشقم دل به دلم نیست عزیزم تو بگو            با چه حالی دم رفتن دل خود بردارم؟

روضۀ رزم تو شد مقتل جان کندن من            چقدر دور و برم روضۀ مضطر دارم

رشـتـه‌های تن صد پـارۀ تـسبـیحت را            می‌دهـم قـول خـودم بین عـبـا بـردارم

اینکه پشت پدر و پهلوی تو می‌شکـند            یـادگـاری‌سـت، که از حـادثۀ در دارم

یـا بـنّـیَ  لـعـن الله  بـقــومـاً ذبـحـوک            یـا بــنّـیَ  لـعـن الله  بـقــوماً قــتـلـوک

: امتیاز

زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : علی ساعدی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

ای روشـنــای دیـدۀ بـابـا عـلـی عـلـی            افـتـاده‌ای به دامن صـحـراعـلی عـلی

این دشت لاله‌گون شده ازبذل پیکرت            مبـهـوت مـانده‌ام به تمـاشا عـلی علی


فـرقت شکـافـتـنـد که هـمـنام حـیـدری            پهلـو شکـسـته‌ای گل زهـرا علی علی

تا جان دهم کنار تو همدست گـشته‌اند            داغِ جـوان و خـنـدۀ اعـدا عـلـی عـلی

بی‌تو عـصای پیـریِ درهم شکـسـته‌ام            دیگر چگـونه پا شوم از جا علی علی

برخـیز نـور چشمم و دست مرا بگیر            تا خـیـمه‌ها بـبر پـدرت را عـلی عـلی

: امتیاز

زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : حسن کردی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : مثنوی

کار من نیست تنت را ز زمین بردارم            مثل این است که از خاک نگین بردارم

عضوهای تو در این بادیه تکثیر شدند            همۀ گرگ صفت‌ها ز تنت سـیر شدند


تا کنار تو مرا محـتضر و گـریان دید            پدری در صف دشمن پسرش را بوسید

من کنار تو شکـستم همه این را دیدند            نیزه‌ها یک به یک اعضای تو را دزدیدند

شده یک تیـر ولی چند نشان کشتن تو            مجلس خـتـم حـسین است کـنار تن تو

خیز از جا و ببین سخت‌ترین مرحله‌ها            از حـرم آمـده عـمّـه وسط حـرمـلـه‌ها

نیـزه‌ها از کـمـر تا شده‌اش دور شوید            هر چه از جسم علی برده به من پس بدهید

ترسم این است که در دشت تنش گم بشود            نـکـنـد زیــنـتـیِ نــیــزۀ مــردم بـشـود

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اکبر علیه‌السلام

شاعر : مهدی شریف زاده نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : مربع ترکیب

خوب شد اشکِ نـم‌نـمی داریم            بین این سـیـنه‌ها غـمـی داریم

سـایــۀ زیـرِ پـرچــمـی داریـم            شـبِ هـشـتِ مُـحـرَّمی داریـم


کاش کرب و بلا به ما بِدهـند

اِذنِ پـائـیـنِ پـا بـه مـا بِـدهـنـد

تا زمـان هست گریه باید کرد            چشم را بست، گریه باید کرد

نَـده از دست، گـریه باید کرد            شامِ تیـرهَ‌ست، گـریه باید کرد

بَر حسین و به حال و روزِ تنش

بر هـمـان زخـمِ کـاریِ بدنش

کـاش در روضـه‌هـای اربـابم            کـاش در کــربــلای اربــابــم

پــای پــائــیـنِ پــای اربــابــم            مـن بـمـیــرم بــرای اربــابــم

مـی‌کـشـد مـاتـمـت مـرا آخـر

شب جمعه است و فاطمه مضطر

دلِ مـا و صفـای شـش گـوشه            سـر و جـانم فـدای شش گوشه

کُشته ما را هـوای شش گوشه            این دو تا گوشه‌های شش گوشه

دیگر از این چه می‌شود بهتر

مـا گـدای تـوأیـم عـلـی اکـبـر

گـام‌هـا، گـام‌هـای پـیـغــمـبــر            در صـدایش، صـدای پیغـمبر

حـیـدری در هـوای پـیـغـمـبر            پـشـت سـر ردپـای پـیـغـمـبـر

ایـن قــدم‌هــا، قــدم زدن دارد

جـامـۀ حــیـدری بـه تـن دارد

اهل خیمه همه به دور و برش            حرمی بی‌قـرار و دربه درش

عمه‌اش شانه می‌زند به سرش            مـیـوۀ قـلب و حـاصلِ پـدرش

قُـوّتِ حــیـدری بـه دسـتـانـش

می‌درَد ذوالـفـقـارِ چـشـمـانش

رفت و یک محشری به راه افتاد            یک تنه لـشگـری به راه افتاد

ثـانـی حـیــدری بـه راه افـتـاد            شِـبهِ پیـغـمـبری به راه افـتـاد

هر که آمد جلو سرش را باخت

لشگری را به دردسر انداخت

زده یـکــبــاره تـا دلِ لـشـگـر            شد فراری عـدو به دور و بر

کرده محـشر به پا عـلی اکـبر            خواست برگردد و ولی دیگر

خون به چشمان اسب بارید و

مـرکـبـش راه را نمی‌دید و...

چـشـم‌های عـقـاب شد بـسـتـه            داشت می‌رفـت نرم و آهـسته

می‌خورد ضربه ضربه پیوسته            وای از دست نـیـزه، از دسته

پـیـکـرش ذرّه ذرّه مـی‌ریــزد

از تــنـش ذرّه ذرّه مـی‌ریــزد

مـثـل تـسـبـیح پـاره‌ای هر جا            هر طرف رفته زیر دست و پا

پـهـن بـایـد شـود عــبـایـی تـا            پدرش، یک به یک علی‌ها را

بعد تو می‌شـود حـسـین تنـهـا

بـعـد تـو خـاک بـر سـر دنـیـا

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : سجاد احمدیان نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : مربع ترکیب

انگشتر تطهیر و عصمت را نگین است            آغـوش او بـاب الـمـراد اهل دین است
شیرخواره اما مرشد روح الامین است            گهواره‌اش بالاترین حصنِ حصین است


هر چند در ظاهر لبش خشک است و مجروح
بــا اذن او دریـا شـکـافــد از دل کــوه

در گوشۀ قنداقه‌اش خورشید در خواب            بسته دخیلش را به زلفش دست مهتاب
در
حـسـرت بـوسـیـدن لـب‌های او آب            از عشق او مِی در دل هر خمره بی‌تاب

پـیـغـمـبـران را دسـت او امـداد کـرده
مــخـروبـۀ دل را
غـمـش آبــاد کــرده

کـعـبـه نـدارد عـزّت یـک تـار مـویش            دنــیــا گـرفـــتــه آبـــرو از آبــرویـش
بـاب الحـوائج‌هـا هـمه حـیـران کـویش            میخـانـه‌ها را داده رونـق با سـبـویـش

ساقی بریده دست خود را روبه رویش
دل می‌بـرد با هـر تـبـسم از عـمـویش

: امتیاز
نقد و بررسی

کلمه «عالمین» با کلمات «نگین» ««روح الامین» و «حصن حصین» هم قافیه نیست لذا برای رفع ایراد بیت زیر تغییر داده شد

انگشتر تطهیر و عصمت را نگین است            آغـوش او باب الـمـراد عـالـمـین است

با توجه به اینکه تصریح بر شش ماهه بودن در کتب تاریخی متقدم و معتبر نیامده است و این موضوع برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ذخیرة الدّارین آمده است لذا بیت زیر تغییر داده شد،جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید؛ ضمناً بند آخر این شعر به دلیل ایرادات متعدد کلا حذف شد

شش ماهه اما مرشد روح الامین است            گهواره‌اش بالاترین حصنِ حصین است

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : محسن حنیفی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلن قالب شعر : غزل

بر نبض این گهواره نظم کهکشان بسته‌ست            امید، بر شش ماه عمر او زمان بسته‌ست

وقتی به پـابـوس لبـش نائل نشد بـاران            یعنی در رحمت به روی آسمان بسته‌ست


خـیـلی تـلـظی می‌کـنـد آب فـرات؛ امـا            راه وصال او به دریا همچنان بسته‌ست

آری، رجـزهـای عـلـیّ اکـبـر و قـاسـم            شرح تـلـظیِّ لبِ طفـل زبـان بـسته‌ست

دفع بـلا کـرده‌ست از جان امام خویش            او عهد با مولای خود تا پای جان بسته‌ست

می‌خواست بابایش ببوسد حنجـر او را            اما مسیر بوسه را تیر و کمان بسته‌ست

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : آرمان صائمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

بـاز هم نـوبت آن است قـمـر در آید            یک‌تـنـه آمـده تا پـشـت پـدر در آیـد

آمـده یــارى بـابـا بـکـنـد اى جــانـم            آمـده بـلکـه از او نـیـز سـپـر در آید


چون پدر تشنه لب است آب نمی‌خواست على            این چنین از گـل ارباب پسر در آید

به روى دست گرفته ست على را بالا            یک نفر مرد از آن قوم مگر در آید

حرمـله چله رها کرد گـلو درهم شد            داد بـی‌داد از آن دم که خـبـر در آید

آنقَدَر تیر فـرو رفت که دیگر اصلا            چاره‌اى نیست به جز اینکه ز پر در آید

حرمله خیر نبـینى چِـقَدَر بی‌رحـمى            تیـر بر قـلب زدى تا ز کـمر در آید

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

نیزه‌دارش سر او را به زمین می‌انداخت            تا که از مادر او خون جگـر در آید

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : حسین ایمانی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن قالب شعر : غزل

هر نخ قنداقِ این نوزاد یک حبلُ المتین است            این علیِ ابنِ حسینِ ابنِ امیرالمؤمنین است

کودک این خانواده مرد میدان نبرد است            هِق‌هقِ این شیرخواره حَق‌حَقِ فتح‌المبین است


تـشنگی تنها بهـانه می‌شود این نازدانه            عزم میدان دارد و عینیتِ عین الیقین است

ظاهراً او کودکی بی‌دست و پا و تشنه امّا            روز محشر مثل جدّش مرتضی حِصنِ حَصین است

روی دست شاه میدان رفت و طوفانی به پا کرد            او علـمدار حـرم مثل یلِ اُمُّ البنین است

عالمان روزی خود را پای این روضه گرفتند            چون عموجانش حسن روزی رسان مؤمنین است

یاعلی اصغر مدد ذکر تمنّایِ وصال است            روضه‌خوان شیرخواره دلبر پرده نشین است

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : سید پوریا هاشمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

رفت و داغ دوریش دامان مادر را گرفت            از دم خیمه سر و سامان لشگر را گرفت

تیر با چه سرعـتی آمد بـمـاند قـصه‌اش            آنچنان آمد که آقا جای تن سر را گرفت


تیر با یک شعبه هم کار خودش را می‌کند            با سه شعبه جوری آمد کل حنجر را گرفت

خطبه‌اش با گریه بود افسوس لشگر خنده کرد            چند لحظه بعد آن خون کل منبر را گرفت

باغبان چه خون دلها خورد باغش سبز شد            با کمان آمد کسی و سیب نوبر را گرفت

خون او گر بر زمین می‌ریخت محشر می‌رسید            این چه خونی بود داغش کل محشر را گرفت

آنقدر از این و از آن سیلی و شلاق خورد            تا رباب از حرمله قنداق اصغر را گرفت

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ ضمناً موضوع تیر سه شعبه نیز برای حضرت علی اصغر مستند نیست! جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

پشت خیمه نیزه‌ها رفـتـند پیـدایش کـنند            نیزه‌ای در خاک شد جسمی محقر را گرفت

مدح و مرثیه سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : مرضیه نعیم امینی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

هر که از لجّۀ غم جرعه مکرر نخورد            روز محشر به جز این، حسرت دیگر نخورد

پدرم گفت به من، مثل حسین بن عـلی            هیچ شاه دگـری غـصۀ نـوکـر نخـورد


چوب هم باشی و وقفش نشوی باخته‌ای            هیزم است آنچه به درد تن منبر نخورد

بشکند دستم اگر گوش من این را شنود            پای مرکب به تنش وا شد و بر سر نخورد

گریه کردم که فقط زخم تنش خوب شود            گیرم این اشک به درد صف محشر نخورد

شدنی نیست که بی‌یـار شود خـون خدا            بـه غـرور نـوۀ  شـیـرخـدا بـر نخـورد

اول روضۀ  شش‌ماهه به خود گفت کسی:            کاش این مرتبه آن تیر به اصغر نخورد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

به روی دست و به سر نیزه رسالت دارد            تا سه شعبه به پدر، سنگ به مادر نخورد

زبانحال سیدالشهدا علیه‌السلام در شهادت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : احمد جواد نوآبادی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فعلن قالب شعر : غزل

مثـل عـلی اکـبرم می‌شد جوان ای‌کاش            می‌گفت صبح و شب برای من اذان ای‌کاش

مثـل ابا الـفـضلم عـلـم بـر دوش می‌آمد            می‌شد بلای جان جمع دشمنان ای‌کاش


یا اینکه مثل قاسم احلی من عسل می‌گفت            یا جمله‌ای با شیرین‌تر و بهتر از آن ای‌کاش

می‌گفت بابا و دل از اهل حـرم می‌برد            مثل رقیه می‌شد او شیرین زبان ای‌کاش

دور از نگـاه دشـمنان، زیـر عـبای من            می‌شد سفـیـدی گـلـوی او نهان ای‌کاش

بعد عـلی اکـبر دوبـاره قـد من خـم شـد            می‌رفت سمت دیگری تیر از‌ کمان ای‌کاش

ای‌کاش آن لحـظه زمان می‌ایستاد آخر            می‌ایستاد آخر در آن لحظه زمان ای‌کاش

این‌تیر می‌فهمید ای‌کاش اصغرم طفل است            این تیر با او بود قدری مهربان ای‌کاش

خون عزیزم را سپردم دست او امروز            قـدر امـانت را بـدانـد آسـمـان ای‌کـاش

هی یک‌قدم رفتم به سمت خیمه برگشتم            سمـتم ‌نیاید مـادرش مویه‌کـنان ای‌کاش

گهواره‌ای کوچک برایت ساختم در خاک            از نعل‌های تازه باشی در امان ای‌کاش

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد وزنی و سکت موجود در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

یا اینکه مثل قاسم احلی من عسل می‌گفت            یا جـمـله‌ای با شیـرین‌تر از آن ای‌کاش

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : علیرضا خاکساری نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : ترکیب بند

خلق عالم تشنۀ یک جرعه احسان رباب            هـفـتم مـاه عـزا هـستـیم مهـمـان رباب

مـادر باب الحـوائج حـاجـتم را می‌دهد            دردمـندم لاجـرم دستـم به دامـان رباب


در حقیقت هر که دارد آشنایی با حسین            هست در یوم الحساب از آشنایان رباب

هرکجا حرف از وفاداری شود پیش از همه            می‌درخشد در غزل نام درخشان رباب

به همه ثابت شده اصلا گره خورده بهم            بی‌گمان جان علیّ اصغر و جان رباب

دل به دریای بلا زد بی‌عصا روز دهم            پیش چشمان همه موسی‌بن عمران رباب

نور چشـمش کرده روشن پهنۀ آفاق را            روی دستان پـدر خـورشید تابان رباب

دل هلاک نـالۀ حاج اصغر زنجانی‌اش            میدهد ما را به کشتن مرثیه خوان رباب

گریۀ ما را در آورده ست طرز گریه‌اش            مـا پـریـشانـیم از اول پـریـشـان ربـاب

نه فقط ما گریه بر حال خرابش کرده‌ایم            بین میدان و حـرم آقاست گریان رباب

به محرم رنگ و بوی دیگری بخشیده است            ناله و سوز دل و حزن دوچندان رباب

از دعای خیر این بانو و لطف همسرش

سالها هـسـتـیـم مـداح عـلـی اصـغـرش

می‌شویم امشب دخیل محضر شیرخواره‌ای            چشم مان بر دست حاتم پرور شیرخواره‌ای

رزق مان را میدهد هرشب علی اصغر به ما            شد کفیل عاشقان نان آور شیرخواره‌ای

در بزرگی کم ندارد از برادر بی‌گمان            جان به قربان عـلی اکبر شیرخواره‌ای

نور وجه اللهی اش ما را مسلمان کرده است            اهـل ایـمـانـیم با پیـغـمبر شیرخواره‌ای

ظاهـرا گهـواره اما باطـناً گـهـواره‌اش            دارد اینجا حکم سنگر؛ سنگر شیرخواره‌ای

تا بخواند خطبه‌ای روشنگرانه می‌شود            دست سالار شهیدان منبر شیرخواره‌ای

گریه‌اش باشد رجز قنداقه‌اش باشد زره            می‌رسد در معرکه شیر نر شیرخواره‌ای

لرزه افتاده به جان دشمنان از شوکتش            فتح خیبر کرده گویا حیدر شیرخواره‌ای

آسمان هم می‌برد فرمان از او؛ چشم فلک            در زمین دیگر ندیده رهبر شیرخواره‌ای

من شب هفت محرم روضه می‌خوانم فقط            از لب خشکیده و چشم تر شیرخواره‌ای

تا سپـیـدی گـلـویش را نـشـان هم دهـند            پُر شود از حرمله دور و بر شیرخواره‌ای

بسکه شش دنگ حواسش را به تیرش می دهد            حرمله می‌پاشد از هم حنجر شیرخواره‌ای

در مـیان قـاب دسـتـان پـدر پـیـدا شـود            آه تـصـویر گـلوی پـرپر شیرخواره‌ای

در امان است از هجوم اسب های تند و تیز            بر زمین وقتی بماند پیکر شیرخواره‌ای؟

روضه‌های بی‌کلام کربلا تا شام هست            گـریه‌هـای بی‌امان مـادر شیرخواره‌ای

شب شب باب الحوائج هست اما می‌زنم            من گریزم را به طفل دیگر شیرخواره‌ای

پشت در هم مادری مضطر شد و بی‌تاب شد

از مدینه کودک شش‌ماهه کشتن باب شد

: امتیاز
نقد و بررسی

با توجه به اینکه تصریح بر شش ماهه بودن در کتب تاریخی متقدم و معتبر نیامده است و این موضوع برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ذخیرة الدّارین آمده است لذا ردیف بند دوم شعر کلا تغییر داده شد، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

می‌شویم امشب دخیل محـضر شش‌ماهه‌ای            چشم مان بر دست حاتم پرور شش‌ماهه‌ای

یت زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

تا بـسـوزانـد دل اهل حـرم را می‌شـود            حرمله سرگرم بازی با سر شیرخواره‌ا

زبانحال حضرت رباب در شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : محمدعلی بقایی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

چـشـمـه‌ای پـا نمی‌شود مادر            خـاک دریـا نـمی‌شـود مـادر

خواب از چشم تو گریزان است            گــریـه لالا نـمـی‌شـود مـادر


نه به یاری تشنه گان امروز            آسـمــان پـا نـمـی‌شـود مـادر

خیمه در خیمه گشتم اینجا را            آب پـیـــدا نــمـی‌شـود مــادر

تشنه هستی و شیر می‌خواهی            حـیـف حـالا نـمی‌شود مـادر

ای مسیح ای ذبـیح ای تـشنه            شـأنت امـلا نـمی‌شـود مـادر

چـشمه زیـر قـدوم تو جاری            می‌شود یا نمی‌شود مادر؟

از عطش جز زمان ذبح شدن            چـشـم تو وا نـمی‌شـود مـادر

آب نه، غـیـر تـیـر پـایـی بـه            حـنـجـرت وا نـمی‌شود مادر

در گـلوی تو تیـر حـرمله هم            بیش از این جا نمی‌شود مادر

پشت بـابـای تو پس از اکـبر            بیش از این تا نمی‌شود مادر

خواب دیدم جوانی‌ات را باز            صـدقِ رویـا نمی‌شـود مـادر

لحظه‌ای سرد، داغ جانسوزت            در دل مـا نـمـی‌شــود مــادر

مرهـم زخـم خـشکی لـبهـات            آب حــتـی نـمـی‌شـود مــادر

لبت از تـشـنـگی سـفـیـد شده            شرحـش اینجا نمی‌شود مادر

 

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

سیر می‌بـوسمت که بر نیـزه            صبـح فـردا نـمی‌شـود مـاد

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر :  مرضیه عاطفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن قالب شعر : غزل

پرپر زد و پریشان گردید و رفت از حال            بر روی دستِ بابا خندید و رفت از حال

قلبش تکان تکان خورد و جایِ جرعه‌ای آب            تیری به حنجرش خورد! ترسید و رفت از حال


قنداقه غرق خون شد! پس ناتوان و آرام            بر دورِ لب، زبانش چرخید و رفت از حال

با چشم نیـمه بازش یکریز پلک می‌زد            یکریز دست و پایش لرزید و رفت از حال

شیرخواره بود و بابا برداشت از گلو خون            بر آسمانِ هـفـتم پاشـید و رفت از حال

گهواره کنج خیمه؛ بی‌تاب تاب می‌خورد            مادر دو دستِ خود را بوئید و رفت از حال!

 

: امتیاز
نقد و بررسی

با توجه به اینکه تصریح بر شش ماهه بودن در کتب تاریخی متقدم و معتبر نیامده است و این موضوع برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ذخیرة الدّارین آمده است لذا بیت زیر تغییر داده شد،جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

شش‌ماهه بود و بابا برداشت از گلو خون            بر آسمانِ هـفـتم پاشـید و رفت از حال

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : رضا قاسمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن قالب شعر : غزل

برای خـشکی لـبِ تو آب گـریه می‌کند            کویر، سینه می‌زند سراب گریه می‌کند

قنوتِ مادرِ تو بی‌جواب ماند و بعد از آن            برایش آسـمانِ مـستـجاب گـریه می‌کـند


نخند روضۀ عطش!؛ لبِ تو زخم می‌شود            بحالِ زخمِ خـنده‌ات رباب گریه می‌کند

چرا به رنگِ حنجر من است، چشم‌های تو؟!            نپرس، مادرت سرِ جواب گریه می‌کند

همینکه از اسارتش دو قطره روضه می‌چکد            بحالِ دستِ مـادرت طناب گریه می‌کند

در آسمانِ روضه‌ات دوباره خیس شد لهوف            فراتِ چشمِ ماست، یا کتاب گریه می‌کند؟!

 

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

بخواب، با تکـان‌تکانِ گاهـوارِ نیـزه‌ات            نبین که مادرت میان خواب، گریه می‌کن

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : حامد آقایی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل قالب شعر : غزل

بر آن تـاریکیِ مطـلـق زَر آورد            به روی دست طفلی مضطر آورد

نـیـازش چـند قـطـره آب شـد که            سه شعبه بین حرفش سر درآورد


چه بود اینکه برید از گوش تا گوش            نبـیـند خـیر با خود خـنجـر آورد

اگر خـون عـلـی را آسـمان بـرد            خدا بر مقـتـل خود جـوهر آورد

ربـاب آتش گـرفت، آتش بگـیرد            عدو گهـواره را بی‌اصغـر آورد

هـمـیـنـکـه آب را آزاد کــردنــد            همه شـش مـاه‌اش را یـاد کـردند

 

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

عـلی را خـاک کـرد، اما پـلـیدی            ز پـشت خـیمه با نیـزه سر آور

زبانحال سیدالشهدا علیه‌السلام در شهادت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر :  جواد کلهر نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

ز تـشـنگی متـوسِـل به آب دیـده شدم            به پیـش مـادر بی‌شیر سرفکـنده شدم

برای یـاری من مـهـد هم تـکـلم کـرد            میان مهلکه یارب غریب خوانده شدم


نقـاب بر رخـشان کـوفـیان زده بودند            قـتـیل بـرق نگـاهی بد و کـشنده شدم

بـرای بـارش بـاران دعـایـشان کردم            برای جـرعه آبی اسـیر و رانـده شدم

هـنـوز صحـبـت من نـاتـمـام بـود اما            که شاهـد سخـنانی تکـان دهـنده شـدم

سفیدی گـلویش را چگونه حرمله دید            برید تیر و من از این جهان بریده شدم

سه شعبه تیز و عدو ماهر و گلو کوچک            اسیـر چـنگ چـنین فـرقه درنـده شدم

تـحـیـر مـن از ایـن بـود مـردم عـالـم            که خویش شاهد حلقوم تیرخورده شدم

کسی نبـود که گـیرد تو را ز آغـوشم            هزار مرتـبه مُردم دوبـاره زنده شدم

سپردمت به دل خاک های این صحرا            و در کـنـار مـزار تـو آرمــیـده شـدم

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : ناصر دودانگه نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

به عـزیـز دل خـیـمه نـظـرش افـتاده            هلهـلـه بـاز به جـان جـگـرش افـتاده

مانده‌ام تیر مگر قحطی صید آمده است            که به یک حنجر کوچک گذرش افتاده


حرمله خیر نبینی دو‌ نشان را زده‌ای            پــسـرش را زدی امـا پـدرش افـتـاده

دو علی داشت از این عمر که درهم شده‌اند            بعد از این اشک هم از چشم ترش افتاده

اربـاً اربـا نـشده این عـلـی اهل حـرم            بدنش مانـده ولی حـیف سـرش افتاده

: امتیاز

زبانحال سیدالشهدا علیه‌السلام در شهادت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : محسن راحت حق نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

پسرم در تب و تاب است خدایا چه کنم؟           تشنۀ جرعه‌ای آب است خدایا چه کنم؟

قحطی افتاده؛ همه تـشنه لبان ناله کنند           بهرِ این طفل که خواب است خدایا چه کنم؟


مثلِ هـاجـر که پـی آب دویـد و نرسـید           همه جا مثلِ سراب است خدایا چه کنم؟

خـبر آمـد که شده حـرمـله آمـادۀ صیـد           تیرِ او پُر ز شتاب است خدایا چه کنم؟

ترسم اینست که چشمی بخورد روی علی           دلِ من فکـرِ نقاب است خدایا چه کنم؟

نَفَسی نیست که تا گریه کند در آغوش           حالِ او بسکه خراب است خدایا چه کنم؟

بـیـنِ گهـواره قـراری که نـدارد اصلاً           هق هقش عینِ عتاب است خدایا چه کنم؟

آخرین راه شده بردن این طفل به دست           این پسرِ طفلِ رباب است خدایا چه کنم؟

نیست عـباس که آبی بـرسـاند به حـرم           نقشه‌ها نقشِ بر آب است خدایا چه کنم؟

 

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : سید پوریا هاشمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

قرص ماهی از دل گهوار بیرون می‌زند           شیرخواره مثل یک سردار بیرون می‌زند

یک علی زیر عبا و یک علی روی عبا           از دم خیمه عـلی هربار بیرون می‌زند


تیر وقتی که بزرگ و صید وقتی کوچک است           خون صید از حنجرش دشوار بیرون می‌زند

غنچه بی‌خار من دیروز حالش خوب بود           حال دارد از گلویش خار بیرون می‌زند

تیـر از بین کـمان حـرمـله بیـرون زده           یا که پشت در نوک مسمار بیرون می‌زند!

می‌برد زیر عبا او را حسین اما چه سود؟!           از عبایش تیر یک مقدار بیرون می‌زند

خون اصغر را ملائک تا به بالا می‌برند           خون‌ محسن از در و یوار بیرون می‌زند!

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

مادرش کو؟! تا ببـیند با تکان نیـزه دار           چند دندان از دهان انگار بیرون می‌زند